تولد ۵ سالگی پسرم ازم خواسته بود براش وسایل آشپزخانه و منزل بگیرم. چند ماه بود منتظر بود تولدش برسه و کادوهاشو بگیره. تمام وسایل آشپزخونه و منزل هم صورتی هستن یا به قول همه، دخترونه! و من براش چرخ خیاطی، اتو، یخچال، ست قابلمه... دوربین فیلمبرداری و... و در کنارش هم براش بسته کامل پیچ و چرخدنده با مته و... گرفتم.
وقتی روز تولدش جلوی مهمونا کادوهاشو باز کردم همه با نگاهها و لبخندهای آنچنانی بهم رسوندن که اینا رو چرا براش گرفتین مگه دختره؟
من موقع باز کردن کادوها گفتم: «پسرم چند ماهه از من وسایل و لوازم خونه خواسته یه مقدارش رو خریدم بقیه رو هم بعداً باهم میخریم تا کامل باشه خونش. چون پسر من دوست داره همه کارای شخصیشو خودش انجام بده. هم آشپزی، هم مکانیکی، هم خیاطی، هم نجاری و...
با اینها شروع میکنه یاد میگیره و بعد تو دنیای واقعی بدون نیاز به کمک کسی میتونه کارهاش رو انجام بده چون دقیقاً یاد میگیره چطور از امکانات دور و برش استفاده کنه و این دختر و پسر نداره همه باید بتونن کارهاشون رو انجام بدن چون همیشه پدر و مادرمون کنارمون نیستن. مثلاً ممکنه با مدرسه بره اردو، باید بلد باشه کاراشو انجام بده یا نه؟»
خلاصه بعد از چند دقیقه همه اعتراف کردند که حق با شماست و ما تعجب کردیم بخاطر خریدهایی که برای یه پسر کردین ، اما خوب شما و پسرت این کارها رو دوست دارین چون بهش اختیار تام دادین تو خونه به همهچیز دست میزنه.
پسر من همه کاراشو بلده الان تازه ۸ ساله شده و آشپزی، خیاطی، جاروکشی، باغبانی، نگهداری از حیوانات، پخت دسر، گردگیری، تنهایی حمام کردن، تعمیرکاری، چایی دم کردن و ریختنش، استفاده از تمام وسایل آشپزخونه با نظارت خودم، اختراع، ابتکار و... همه رو انجام میده. با رعایت تمام موارد ایمنیش، این برام از همه چیز مهمتره و به حرف مردم اهمیتی نمیدم.
گاهی برای پختن یه بیسکوییت یا بازی با خمیر و آب کل خونه رو آردی کرده ولی لذتش رو هم برده. من همیشه کنارش نیستم، باید هم نحوه استفاده از وسایل و امکانات دور و برش رو یاد بگیره و مستقل باشه و هم از نبود امکانات چیزی بسازه و کارش رو راه بندازه. من همه اینکارها رو باهاش انجام میدم با نظارت خودم حتی با اینکه میدونم بلده باز غیرمستقیم نظارت میکنم. حتی شده یک روز تمام با چرخ خیاطی بازی کرده. از دوخت و دوز گرفته تا ماشینسواری، ولی کنار من بوده و من نظارت کردم.
من برای پسرم از رنگهای شاد استفاده میکنم و همه نوع اسباببازی داره، هم اتو داره هم ماشین هر چیزی هم خودش دوست داشته براش خریدم از چرخ خیاطی صورتی و عروسک تا سرباز و ماشین پلیس.
تا زمانی که مهد نرفته بود مفهوم دخترانه پسرانه، فرق رنگ آبی و صورتی و... رو نمیدونست چون من سعی کردم بهش یاد بدم اول انسانیت بعد جنسیت. همیشه بهخاطر رنگهای شاد بهم میگفتن دخترت چطوره میگفتم پسره دختر نیست، «ا پس چرا قرمز پوشیده؟»
اما وارد مهد که شد همه چیز رو تفکیک جنسیتی میکرد اونجا با رنگها و الان که اول ابتدایی رو تموم کرده بدتر از قبل، و حتی میگه مامان این سوال دخترونه است یا دخترا نمیتونن فلان کار رو انجام بدن و ضعیفن و... ولی من نهایت سعی خودم رو میکنم که پسرم بدونه اول انسانیت مهمه و تفکیک جنسیتی جز در موارد خاص، (اونم بخاطر شرایط فیزیکی زن و مرد) جای دیگه مفهومی نداره، چون انسان خیلی قدرتمند هست و قدرتش از اراده اون نشأت میگیره و هر چیزی رو قادره بسازه و بدست بیاره و این ربطی به زن و مرد بودن نداره. امیدوارم همه ما بتونیم تفکرات کهنه و بسته خودمون رو دور بریزیم.
-
والدین عزیز، تجربیات و خاطرات خود با کودک عزیزتان را به آدرس [email protected] ارسال کنید.
چقدر کار زیبایی کردین، آفرین به شما مادر توانا. 🙂