ملاقات با پزشک: چکاپ هشت‌سالگی

در هشت‌سالگی کودک شما ممکن است علائم بلوغ از خود نشان دهد یا این تغییرات براش عجیب و نگران‌کننده باشد. اگر کودکتان می‌خواهد با پزشک تنها صحبت کند نگران نشوید. در عوض افتخار کنید که او می‌خواهد درباره این نگرانی‌ها با کسی صحبت کند.

شما می‌توانید از پزشک کودکتان انتظار داشته باشید که:

  • قد و وزن کودک را اندازه بگیرد تا مطمئن شوید رشد او در وضعیت سالمی قرار دارد و اضافه یا کمبود وزن ندارد.
  • فشارخون او را چک کند.
  • قلب و تنفس او را بررسی کند.
  • سوابق واکسن‌های او راچک کند و اگر واکسنی از قلم افتاده زده شود.
  • شنوایی او را بررسی کند.
  • بینایی او را بسنجد و ساختار و هم‌ترازی چشم‌ها و توانایی حرکت دادن آنها را بررسی کند. پزشک همچنین احتمال بیماری‌های ژنتیکی را بررسی می‌کند.
  • آزمایش بیماری سل را انجام دهد اگر سرفه‌هایش را مشکوک می‌بیند.
  • پزشک انحنای جانبی ستون فقرات را بررسی می‌کند. از کودک می‌خواهد خم شده و انگشتان پایش را لمس کند و از این طریق می‌تواند ستون فقرات او را بررسی نماید.
  • شما را تشویق می‌کند که در ارتباط با گروه‌ها، مواد‌ مخدر و روابط جنسی با او صحبت کنید. احتمال دارد به شما جزوه‌ای بدهد تا با مطالعه آن راحت‌تر بتوانید این مسائل را با کودکتان مطرح نمایید.

سوال‌هایی که پزشک احتمالاً می‌پرسد:

  • چه چیزهایی می‌خورد؟ در هشت‌سالگی کودک شما توانایی این را دارد که برای خود اسنک درست کند (یا حداقل بسته کوکی‌هایی که در کابینت پنهان کردید را پیدا کند). این مسئله تنظیم کردن وعده‌های غذایی را مشکل می‌کند اما غیرممکن نیست.
  • آیا او شب‌ها ۱۰ ساعت می‌خوابد؟ آیا وقتی بیدار است لم داده و به‌جایی تکیه داده به نظر می‌آید؟ بااینکه شاید او بخواهد تمام شب را بیدار باشد، ساعت خواب ۸ یا ۹ شب بسیار مناسب است.
  • چطور به مدرسه می‌رود؟ حالا که او آن‌قدر بزرگ شده است که پیاده یا با دوچرخه‌اش به مدرسه برود بسیار مهم است که مطمئن شوید در امنیت کامل است.
  • آیا در مدرسه احساس امنیت می‌کند؟ بسیاری از هشت‌ساله‌ها ممکن است درباره خشونت در مدرسه چیزهایی بشنوند و از آن بترسند. پزشک همچنین زورگیری یا قلدری در مدرسه را برای او روشن می‌سازد.

تغذیه حسی

هشت‌ساله‌ی شما در حال حاضر:

اگر کودکان را به حال خود بگذاریم و رها و آزاد باشند، اکثر آن‌ها "تغذیه‌کنندگان حسی" می‌شوند. زیرا کودکان در نهایت تعادل به دنیا می‌آیند. هروقت گرسنه شوند غذا می‌خورند و وقتی سیر شدند دست از غذاخوردن می‌کشند. آن‌ها هرگز بسیار گرسنه و یا خیلی سیر نمی‌شوند. آن‌ها سه وعده غذای اصلی علاوه بر میان‌وعده‌ها می‌خورند، اما وزن‌گیری آن‌ها محدود است و بیش از اندازه وزن نمی‌گیرند. آن‌ها معمولاً اندکی از هر چیزی را که سرو شود می‌خورند و در طول دوره‌ی یک هفته‌ای با یک رژیم غذایی نسبتاً خوب که علاوه بر مواد غذایی شیرین و چربی‌ها به میزان متعادل میوه و سبزیجات و گوشت و غلات نیز داشته باشد، هفته را به پایان می‌رسانند.

برای این که عادات غذایی سالم کودکان را مختل نکنیم، بهتر است با فراهم‌کردن و قرار‌دادن غذاهای سالم و در دسترس در وعده‌های اصلی و میان‌وعده‌ها شروع کنیم. غذاهای معینی را ممنوع نکنید، حتی آب‌نبات، چیپس و پفک را. زیرا در این صورت نسبت به این مواد‌غذایی حریص می‌شوند و طمع پیدا می‌کنند. اکثر متخصصان تغذیه کنترل شده سفت و سخت را نمی‌پسندند. بنابراین وقتی کودکی اجازه نداشته باشد که این تنقلات را بخورد و یا از نظر میزان غذا اجازه ندارد زیاد بخورد و ما به‌طور کاملا مستقیم با او برخورد می‌کنیم، احتمالاً زمانی که ما حضور نداریم و یا حواس‌مان نیست او دزدکی می‌خورد و یا پر‌خوری می‌کند. سعی کنید همواره غذاهای مغذی در دسترس کودکان قرار دهید و اجازه دهید کودکان هم ببینند که شما نیز از این غذا‌ها مصرف می‌کنید. توجه داشته باشید که از غذاها به عنوان جایزه برای رفتار کودک استفاده نکنید. مثلاً: اگه بند کفشت رو درست ببندی بستنی بهت می‌دهم. یا برای تنبیه، مثلاً: حالا که گریه کردی از دسر خبری نیست.

غذا باید کالای بی‌طرفی باشد که وقتی مردم نیاز دارند، اولاً برای قوت‌گرفتن و ثانیاً برای لذت‌بردن و خشنودی میل کنند، بدون این‌که رشته‌های احساسی دیگری به آن ضمیمه شود.

زندگی کنونی شما:

زمان و وقت برای یک خانواده مهم است اما زمان رشد کودکان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. سپری کردن اوقات طولانی دور از کودکتان، حتی با همسر یا برای خودتان به تنهایی، برای سلامت ذهن و روان همه‌ی افراد بحرانی و آسیب‌زاست. نقطه‌ی مقابل آن، که اکثر والدین کمتر به آن توجه می‌کنند، مسئله‌ی محرومیت است. این که کودکِ خود را از هیچ‌چیز محروم نکنند. هر چند که وقت آزاد بزرگ‌تر‌ها برای کودکان منفعت دارد و فرصتی است برای شارژ مجدد هر دو طرف: والدین و کودک.

اما گاهی هم او مسئول سرگرم‌کردن خودش است. این تعادل زمانی اتفاق می‌افتد که به میزان نیاز کودک به بازی، خواب ، تغذیه و نوازش و... توجه کافی مبذول شده باشد. در این صورت کودک می‌آموزد که او مرکز عالم نیست و بزرگسالان متفاوت از کودکان هستند، با نیازها حقوق خاص و برنامه‌های خودشان.