عوامل موثر در کاهش جذب کلسیم

  1. اسید اکسالیک (Oxalic acid)

یک اسید آلی است که در بسیاری از میوه‌ها و سبزیجات مانند: ریواس، اسفناج، چغندر، بامیه و برگ چغندر وجود دارد. این اسید در لوله گوارش به کلسیم متصل می‌شود و ترکیب نامحلول و غیرقابل جذب را به وجود می‌آورد. درنتیجه بهتر است از مصرف همزمان این مواد غذای با منابع غنی کلسیم خودداری شود.

کاکائوهای نامرغوب نیز درصدی اسید اکسالیک دارند که می‌توانند مانع جذب کلسیم شوند. علاوه بر آن در فرمولاسیون شیرکاکائو از شکر هم استفاده می‌شود که وجود مواد قندی ساده از یک سو باعث کاهش جذب ریزمغذی‌ها می‌گردد و از سوی دیگر کالری ماده غذایی را افزایش می‌دهد و به دلیل داشتن کافئین محرک سیستم عصبی است و توصیه می‌شود کودکان قبل از خواب و یا کودکانی که فعالیت زیادی دارند و هایپر‌اکتیو هستند استفاده نکنند.

  1. اسید فیتیک (Phytic acid)

یک اسید آلی است که بیشتر در پوسته خارجی غلات یافت می‌شود و این اسید نیز بااتصال به کلسیم ترکیب نامحلول و غیرقابل جذب را به وجود می‌آورد. انسان آنزیم فیتاز ندارد به همین دلیل نمی‌تواند این ماده را تجزیه کند. آرد جو منبع غنی از این اسید می‌باشد.

  1. افزایش حرکات لوله گوارش

هر عاملی که سرعت عبور غذا را از مجرای گوارش افزایش دهد مانع جذب کلسیم و سایر ریزمغذی‌ها می‌شود، زیرا مدت‌زمانی که محتویات روده در تماس با دیواره روده قرار می‌گیرد کوتاه می‌شود و جذب کاهش می‌یابد. وجود فیبر زیاد در رژیم غذایی و مواد ملین ازجمله این عوامل هستند.

  1. عدم فعالیت

به‌طورکلی هر عاملی که مانع قرار گرفتن وزن بدن روی استخوان‌های اصلی (عدم استقرار روی ساق پا) شود و یا مانع حرکت استخوان‌ها باشد، جذب کلسیم را کاهش می‌دهد. بنابراین برای افزایش جذب کلسیم کمترین کار داشتن برنامه ساده پیاده‌روی است.

  1. اضطراب و فشارهای روحی

به‌طورکلی هیجان و فشارهای روحی-روانی دفع کلسیم را افزایش و جذب آن را کاهش می‌دهند. پس سعی کنید هرروز دلیلی برای شاد بودن داشته باشید.

  1. وجود چربی در رژیم غذایی

هر چه چربی ماده غذایی بالاتر باشد درصد جذب ریزمغذی‌ها کاهش می‌یابد. مثلاً از فراورده‌های لبنی پرچرب کلسیم کمتری جذب بدن می‌شود. برای افزایش جذب کلسیم بهتر است فراورده‌های لبنی کم‌چرب مصرف کنیم.

  1. کافئین

کافئین موجود در قهوه و چای از عوامل افزایش‌دهنده دفع کلسیم است. به‌طورکلی داروهای ضد تشنج، داروهای کورتونی (کورتیزول‌ها) و تیروکسین از فاکتورهای کاهنده جذب کلسیم می‌باشند.

عوامل موثر در افزایش جذب کلسیم

به‌طور‌کلی هر چه نیاز بدن به کلسیم افزایش یابد در‌صد جذب افزایش می‌یابد. در دوران بلوغ و دوران بارداری تا ۷۰ درصد جذب کلسیم افزایش می‌یابد. میزان جذب کلسیم در حالت عادی در بدن بین ۱۰ تا ۴۰ درصد می‌باشد .

  1. ویتامین D: یکی از مشتقات ویتامین D که در کلیه سبب ترکیب پروتئینی می‌شود، درواقع به‌عنوان حامل کلسیم عمل می‌کند و جذب آن را از دیواره روده افزایش می‌دهد.
  2. محیط اسیدی: کلسیم در اسید بهتر حل می‌گردد، درنتیجه در محیط اسیدی بهتر هم جذب می‌شود. ویتامین C به دلیل خاصیت اسیدی که دارد جذب کلسیم را افزایش می‌دهد. ازاین‌رو هر چه ماست و دوغ ترش‌تر باشند جذب کلسیم بالاتر است.

البته می‌توانیم به ماست و دوغ کمی لیموترش هم اضافه کنیم، یا می‌توان به ماست میوه‌های حاوی ویتامین C نیز اضافه کرد، و یا سبزیجاتی مثل کلم برکلی و انواع کلم‌ها که حاوی کلسیم هستند را با گوجه‌فرنگی و لیموترش میل کرد.

در سالمندان بدلیل کاهش اسیدیته معده و نیز در افرادی که آنتی‌اسید مصرف می‌کنند جذب کلسیم کاهش می‌یابد که این کاهش جذب را تا حدودی می‌توانند بوسیله افزایش مصرف غذاهای غنی از ویتامین C افزایش دهند.

در غذا‌های غنی از پروتئین نیز جذب کلسیم بالاتر است.

  1. وجود قند در رژیم غذایی: وجود قندهایی مثل گلوکز، فروکتوز و قند لاکتوز که در شیر وجود دارد درصد جذب کلسیم را بسیار افزایش می‌دهد.

مثلا اگر شیر را با خرما یا موز میل کنید درصد جذب کلسیم بالاتر می‌رود.

  1. نسبت کلسیم به فسفر در برنامه غذایی: نسبت بین مقادیر کلسیم و فسفر غذا در جذب هر دوی آنها نقش مهمی دارد. و بهترین نسبتی که بالاترین بازده جذب را دارد نسبت ۱ به ۱ است لذا در مصرف مکمل‌های کلسیم و فسفر باید دقت شود زیرا می‌توانند اثر معکوس در جذب داشته باشند .

نوشابه‌های گازدار منبع غنی فسفر هستند و مصرف بیش‌ازاندازه آنها می‌تواند تعادل کلسیم و فسفر را به هم بزند و سبب برداشت کلسیم از استخوان‌ها شود و منجر به پوکی استخوان گردد.

  1. وجود چربی: با مصرف لبنیات کم‌چرب قدرت جذب کلسیم در بدن افزایش می‌یابد.
  2. وضعیت روحی: حالت روحی اشخاص در راندمان جذب کلسیم غذایی موثر است. در هنگام استرس و اضطراب با کاهش جذب کلسیم و افزایش دفع آن روبرو هستیم.

کلسیم در بدن

کلسیم از مواد معدنی و درواقع یک ریزمغذی است که ۱.۵ تا ۲% وزن یک انسان بالغ را تشکیل می‌دهد. کلسیم یکی از چند مواد مغذی خاصی است که وجودش برای تشکیل دندان‌ها و استخوان‌ها ضروری است. ۹۹% از کلسیم بدن در این بافت‌ها قرار دارند و تنها ۱% در سایر بافت‌های بدن مثل کبد، عضلات، قلب و خون یافت می‌شود. (۱.۵ تا ۲ درصد = ۸۵۰ تا ۱۴۰۰ گرم)

وجود همین ۱% کلسیم در این بافت‌ها اهمیت ویژه‌ای دارد، به‌طوری‌که کاهش این میزان منجر به خروج کلسیم از استخوان‌ها می‌گردد و در صورت عدم تأمین کلسیم از طریق استخوان اعمال مهمی مانند انقباض و انبساط، انتقال امواج عصبی و انعقاد خون در بدن دچار اختلال شده و در درازمدت سبب نرمی و پوکی استخوان می‌گردد.

در صورتیکه میزان کلسیم برنامه غذایی ما کافی نباشد بدن از یک مکانیسم جبرانی استفاده می‌کند که منجر به آزاد شدن ذخایر کلسیم از استخوان‌ها و کاهش میزان دفع کلسیم و افزایش قدرت جذب این ماده می‌شود.

بیشترین میزان مصرف کلسیم در سنین ۱۲ تا ۱۴ سالگی می‌باشد.

لزوم کلسیم در بدن:

  • تشکیل استخوان‌ها: در دوران جنینی یک چهارچوب پروتئینی سخت و در عین حال متحرک تشکیل می‌شود. این بافت از نظر ظاهر، مانند استخوان کامل است ولی سختی و استحکام آن را ندارد. بلافاصله پس از تولد در اثر رشد و رسوب بلورهای کلسیم این بافت سخت و محکم می‌شود.
  • تشکیل دندان‌ها: مواد تشکیل دهنده دندان‌ها نیز مانند استخوان‌هاست با این تفاوت که بلورهایش سخت‌تر و میزان آب آن کمتر است و تبادلات کلسیمی به کندی صورت می‌گیرد. دندان‌ها قدرت ترمیم خود را ندارند برای همین برای نگهداری و ترمیم آن‌ها نیاز به کلسیم نیست، کمبود کلسیم در زمان تشکیل دندان‌ها منجر به سستی آنها می‌گردد و دندان را برای فاسد شدن آماده می‌کند.
  • رشد: ازآنجاکه مواد غذایی کم کلسیم غالباً مقدار ناچیزی پروتئین دارند و پروتئین یک عامل ویژه رشد می‌باشد بنابراین کمی دشوار است که تنها فقدان کلسیم را عامل نقض رشد بدانیم هرچند که کلسیم نیز برای رشد طبیعی ضروری است.
  • انعقاد خون: نقش کلسیم در این عمل کاملاً شناخته‌شده است و برای لخته شدن و انعقاد خون کلسیم یک ماده ضروری است.
  • تسهیل‌کننده واکنش‌های حیاتی بدن: وجود کلسیم در بسیاری از واکنش‌های حیاتی بدن ضروری است. مثلاً برای جذب ویتامین B12 از دیواره روده، فعال کردن آنزیم‌های تجزیه‌کننده چربی، بهتر عمل کردن انسولین، انتقال امواج عصبی و انقباض و انبساط عضلات.
  • کاهش‌دهنده عوارض ناشی از مسمومیت‌های سربی.

علاوه بر کلسیم فسفر نیز مهم‌ترین ماده معدنی است که سبب رشد استخوان می‌شود. در مسیر رشد استخوانی، بدن به مواد دیگری نیز نیاز دارد از جمله: ویتامین A، ویتامینD، ویتامینC، پروتئین، منیزیم، منگنز، کولین و روی.

در دوران رشد و در تمام دوران زندگی پس از بلوغ، استخوان‌ها در اثر تغییر فشار وزن، پیوسته تغییر شکل می‌دهند.

منابع غذایی کلسیم:

از منابع گوشتی غنی‌ترین آنها انواع ماهی‌هاست خصوصاً ماهی سالمون.

شیر و لبنیات کم‌چرب.

از میوه‌ها، پرتقال.

از سبزیجات، لوبیا سبز، کاهو، انواع کلم، گل‌کلم، کلم فندقی یا بروکسل و شلغم از منابع غنی کلسیم هستند.

بادام، لوبیای سویا، جعفری و سایر سبزیجاتی که برگ‌های سبز تیره دارند نیز از منابع کلسیم می‌باشند.

چطور درباره حوادث فجیع با کودک دبستانی صحبت کنیم (قسمت سوم)

کودکان چه می‌پرسند... والدین چه پاسخ می‌دهند

«چی شده؟» مانند بزرگ‌سالان، بسیاری از کودکان مخصوصاً بزرگ‌ترها، برای اینکه بیشتر متوجه شوند و بتوانند روی موقعیت ترسناک پیش‌آمده کنترل داشته باشند اطلاعات می‌خواهند. به فرزندتان واقعیت‌های اساسی را بگویید: «یک نفر که اصلاً اون سیاستمدار رو دوست نداشت به اون شلیک کرد. به اینکار می‌گن ترور.» از او بپرسید سؤال دیگری دارد یا خیر. هرچقدر کودک بزرگتر باشد جزئیات بیشتری می‌پرسد. جواب‌هایتان را نه‌تنها مربوط به موضوع بلکه صادقانه بدهید.

«ممکنه برای من اتفاق بیفته؟» در مواجهه با بلایا کودکان در همه سنین نگران خطرات ناگهانی هستند که برای خودشان و عزیزانشان اتفاق می‌افتد. ممکن است سوالاتی ازاین‌دست وجود داشته باشد «اگر آدم بدا وجود دارند امکان داره به بچه‌ها هم شلیک کنن؟» «شما مجبور نیستید برید با اونها بجنگید درسته؟» «مادربزرگ و پدربزرگ خوبن؟» به فرزندتان اطمینان دهید که تراژدی‌هایی مثل این بسیارکم اتفاق می‌افتد: «نه، اتفاقاتی مثل این همیشه پیش نمیاد، به‌خاطر همینه که خبر این اتفاقات زود همه‌جا پخش می‌شه. آدم‌بدها به تو و بچه‌های دیگه فکر نمی‌کنند. من اینجام و زندگی ما تغییری نمی‌کنه. پدربزرگ و مادربزرگ هم حالشون خوبه. اونها دور از جایی که اتفاقات بد داره میافته زندگی می‌کنن. می‌خوای الان بهشون زنگ بزنی و حالشونو بپرسی؟»

«چرا مردم ساختمون‌ها رو محکم‌تر نمی‌سازن تا فرو نریزن؟» کودک دبستانی شما ممکن است از اینکه نه خودش و نه بزرگ‌ترهای اطرافش نمی‌توانند جلوی فاجعه را بگیرند عصبانی باشد، چه یک حمله تروریستی باشد چه اثرات یک زلزله. شما می‌توانید به او بگویید: «ما همه آرزو می‌کنیم بتونیم کاری کنیم تا جلوی این مصیبت رو بگیریم.» «و الان افراد زیادی دارن به کسانی که آسیب دیدن کمک می‌کنن و به دنبال راهی هستن که نذارن دوباره این اتفاق بیفته.»

«این تقصیر کیه؟» کودکان هم مانند بزرگترها به دنبال مقصر می‌گردند، حال چه آن مقصر خدا باشد چه یک تروریست. بگذارید فرزندتان بداند این طبیعی است که عصبانی باشد، ولی درعین‌حال به او آموزش دهید کلیشه‌ای رفتار نکند. «کسانی که هواپیما رو خراب کردند مثل بقیه فکر نمی‌کنن، حتی مثل بقیه آدم‌های کشور خودشون. ما اینجا همه سعی می‌کنیم دورهم جمع بشیم و به هم کمک کنیم نه اینکه همدیگه رو مقصر بدونیم.»

«زیر تخت من هیولا وجود داره؟» بچه‌های کوچک‌تری که درباره اتفاقات ناراحت‌کننده می‌شنوند ممکن است ناگهان از غریبه‌ها، هیولاها، تاریکی و یا هر چیز ناشناخته دیگر بترسند. به‌هرحال فکر کردن به این موجودات خیالی راحت‌تر از مفهوم تروریسم یا بلایای طبیعی است. به کودکان در ارتباط با ترسشان قوت قلب دهید: «نه، هیچ هیولایی زیر تخت تو یا جای دیگه وجود نداره. بیا باهم بریم ببینیم تا یادت به مونه که هیولاها واقعی نیستند.»

شما مجبور نیستید درباره «هیولا»های دنیای واقعی به آنها توضیحی بدهید! فرزندتان فقط می‌خواهد مطمئن باشد که امشب در تختش جایش امن است.

چطور درباره حوادث فجیع با کودک دبستانی صحبت کنیم (قسمت دوم)

چطور درباره آن صحبت کنیم

خلاصه و اطمینان‌بخش صحبت کنید. یک کودک دبستانی ممکن است سؤالی بپرسد که به نظر فقط در ارتباط با یک اتفاق خاص است، مانند: «چی می‌شه وقتی می‌میریم؟» شما می‌توانید از سؤال او به‌عنوان یک فرصت برای صحبت درباره مرگ استفاده کنید. اما درواقع در این موردتوجه اصلی او به این موضوع است که «آیا من در امنیت هستم؟» به او اطمینان دهید که در خطر نیست و همین‌طور شما و بقیه خانواده‌اش در امنیت هستید، «ما همه خوبیم و قرارِ خوب باشیم» اینها کلماتی هستند که او می‌خواهد بشنود.

احساساتش را تأیید کنید. از گفتن این جمله پرهیز کنید: «ناراحت/ عصبانی نباش» (آیا خود شما احساس بهتری پیدا می‌کنید وقتی کسی این جمله را بگوید؟) احساسات او واقعی هستند و او نیاز دارد بتواند آنها را بیان کند. در عوض می‌توانید بگویید: «من می‌دونم ممکن نگران باشی چون خیلی چیزا درباره سیل شنیدی. خداروشکر اینجا سیل نیومده و هیچ آبی هم نمی‌تونه وارد خونه ما به شه.»

از اتفاقی که افتاده برای آموزش همدلی و تحمل استفاده کنید. ممکن است کودک شما یک حمله تروریستی را با عنوان «آدم بدا عصبانی شدن» شنیده باشد. به او یادآوری کنید که ما آدم‌ها نباید از خشونت برای بیان خشممان استفاده کنیم. «همه گاهی عصبانی می‌شن، ولی ما سعی می‌کنیم به کسی آسیب نزنیم. سعی می‌کنیم از کلمات برای حل مشکلاتمون استفاده کنیم.»

به او بگویید بزرگ‌ترها در حال تلاش‌اند تا او در امان باشد. به‌عنوان فرد بالغ گاهی سخت است که قوت قلب دهنده باشیم در مواجهه با نگرانی خودمان از پرواز یا حتی زندگی در منطقه زلزله‌خیز. ولی می‌توانید به او بگویید (و به خودتان یادآوری کنید) که افراد بسیاری در حال کار و تلاش‌اند تا او در امنیت باشد. از مهندسین تا پلیس و خود شما والدینش. یک فاجعه می‌تواند باعث از بین رفتن اعتماد به توانایی بزرگ‌ترهای اطراف کودک در این سن شود. ولی شما می‌توانید به او بگویید: «من هر موقع که بدونم خطری وجود دارِ مراقب تو هستم. بعضی وقت‌ها ما درباره خطرات جدید یاد می‌گیریم و توی اون شرایط هم مراقب تو هستیم.»

به خاطر داشته باشید که او شاید به‌اندازه‌ای که به نظر می‌آید متوجه نباشد. کودکان دبستانی معمولاً پیچیده‌تر از چیزی که واقعاً هستند به نظر می‌آیند. اگر او عکس‌هایی از بمب‌گذاری در کابل ببیند، کودکی که در یک جای دور زندگی می‌کند مثلاً در آریزونا، شاید کلاً متوجه نشود که تصاویر تلویزیون و اینترنت از افغانستان هستند، بسیار دورتر از خانه او. سعی کنید کم‌کم فهم او درباره اتفاق پیش‌آمده را کاوش کنید تا بتوانید هر دریافت اشتباهی را پاک کنید.

از قوت قلب‌های غیرکلامی استفاده کنید. بعضی از بهترین نشانه‌هایی که شما از میزان نگرانی فرزندتان می‌بینید به‌طور غیرکلامی بروز می‌کند. در الگوی بازی، خواب و غذاخوردن، و خواه‌ناخواه او کج‌خلق و وابسته‌تر می‌شود و یا در موارد دیگر پس رفت دارد. بسیار مهم است که شما هم به‌طور غیرکلامی به او پاسخ دهید. اگر به نظر نگران می‌آید او را در آغوش بگیرید و ببوسید. بالاتر از همه سعی کنید زندگی روتین عادی‌تان را داشته باشید تا احساس امنیت در زندگی روزانه‌ای که با آن آشناست تقویت شود.

به او کمک کنید درست عمل کند. در بسیاری از کودکان و بزرگ‌ترها نشان دادن واکنش درست به یک اتفاق به کم شدن اضطراب کمک می‌کند. شاید فرزند شما بخواهد آب‌میوه بفروشد و سودش را به هلال‌احمر بدهد، یا در یک پروژه خیریه مشارکت کند یا نامه تشکر به آتش‌نشانان و پلیس‌ها بفرستد. این دست کارها می‌توانند به‌شدت التیام‌بخش باشند. این کارها به کودکان کمک می‌کنند حس اینکه به جامعه‌ای وسیع‌تر از جامعه کوچک اطراف خودشان تعلق دارند را پرورش دهند. به شیوه درستی افرادی که قبلاً ندیده بودند را می‌شناسند و حس همدلی را پرورش می‌دهند. «رشد و پرورش مثبتی در برگرداندن اضطراب کودکان به عمل خوب وجود دارد.»

به توانایی خود در کمک کردن اعتماد داشته باشید. به‌عنوان یک والد، این چالش برای شما وجود دارد که زمانی که خودتان احساس ناامنی می‌کنید به فرزندتان حس امنیت بدهید. به یاد داشته باشید محدود کردن تمرکز روی اخبار تکراری و ترسناک، چسبیدن به روتین‌های آرامش‌بخش، و پیدا کردن راه‌های صحیح برای کمک به قربانی‌ها به قوت قلب خودتان به‌اندازه کودکتان کمک می‌کند. وقتی شما به خودتان کمک می‌کنید که با ضربه روحی روبرو شوید، به فرزندتان هم به همان اندازه کمک کرده‌اید. «کودکان فوق‌العاده انعطاف‌پذیر هستند.» با حمایت خوب، اکثر کودکان به خوبی رفتار می‌کنند.