چند ماهی بود که دخترمان را باردار بودم. ورود به دنیای والدین بهخودیخود مملو از هیجان و نادانستهها بود. اما با مشخص شدن جنسیت فرزندمان وارد فاز جدیدی از تفکرات و ایدههایی شدم که بعضاً چالشبرانگیز بودند.
در یکی از روزهای بارداری وارد فروشگاهی شدیم تا تخت و کمد نوزاد را انتخاب کنیم. در فروشگاه قدم میزدم و به این فکر میکردم که کدام کمد مناسب است. رؤیاپردازی میکردم که لباسهای کوچک و لطیف دخترک را داخل کشوها قرار میدهم. که فروشنده عزیز با یک سؤال مرا به واقعیت پرت کرد!
فکر میکنید اولین سؤال فروشنده چه بود؟! منتظر دختر هستید یا پسر؟ ما هم که چندان به این جریان اهمیت نمیدادیم گفتیم دختر ولی مگر فرقی هم میکند؟ جواب فروشنده جالب بود. گفت آخه معمولاً برای دخترها تخت خواب صورتی و قرمز میبرند و برای پسرها آبی!
خدای من، یعنی رنگ هم جنسیت دارد؟ ماجرا به اینجا ختم نشد. آن سالها به هر مغازه سیسمونی که وارد میشدم مجموعه جنسها را میشد در دو رنگ کلی خلاصه کرد. آبی و صورتی! حتی کار بهجایی رسیده بود که برای اسباببازیها هم سراغ میگیرند که دختر یا پسر؟!
اما واقعاً مسئله این بود؟ رنگ لباس، انتخاب وسیلهای برای بازی و رشد فکری فرزند من به جنسیت او مربوط است؟ این روزها که وارد مغازههای لباس کودک میشوم بازار را متفاوتتر میبینم. و با دیدن اتاق کودکان تازه به دنیا آمده گاهی لبخند میزنم که بهبه بالاخره از رنگ کلیشهای صورتی و آبی گذشتیم. اما هنوز راه طولانی و پر چالشی پیش روی ما والدین است تا فرزندانمان را ورای جنسیتشان تربیت کنیم.