کوچک اما تأثیرگذار

فرزندم خواندن کتاب را دوست دارد و تقریبا خوب و روان می خواند. از کتابهای طنز و خنده‌دار بیشتر خوشش می‌آید.

هفته قبل با اشتیاق شروع به خواندن یک کتاب جدید کرد.

بعد از دو سه روز، دیگر ندیدم کتابش دستش باشد.

ازش پرسیدم چرا کتابت را نمی‌خوانی؟ گفت از کتاب‌های غمگین خوشم نمی‌آید و دوست ندارم قبل از خوابیدن کتاب غمگین بخوانم.

کنجکاو شدم که ببینم موضوع داستان چیست. پس شروع به خواندن کردم و متوجه شدم که داستان شاد شروع میشود و در ادامه موضوعش غمگین می‌شود، البته این غم ماندگار نیست.

خلاصه به اصرار من دوباره شروع به خواندن کرد ولی سوالی از من پرسید که فکرم را مشغول کرد.

اینکه: این داستان واقعی است؟ آیا ممکن است برای ما هم این اتفاق بیافتد؟

با خود فکر کردم چقدر موضوعاتی که از نظر ما بزرگترها عادی است برای بچه‌ها بزرگ و سخت است و چقدر باید حواسمان باشد که هر قصه‌ای، هر کتابی، هر کارتونی، هر آدمی و هر محیطی چه تأثیری می‌تواند روی فرزندمان بگذارد و چقدر خوب است که درباره این مسایل با هم حرف می‌زنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.