مشارکت

کار کودک بازی‌کردن است. در حقیقت، کودکان بسیاری از مهارت‌ها و مفاهیم را در بازی‌ها و با بازی یاد می‌گیرند. مثلاً از طریق بازی، مشارکت، توجه، اطاعت از قوانین و هماهنگی در حرکات را می‌آموزند. مشارکت و همکاری عوامل کلیدی برای رسیدن به وحدت در خانواده و اجتماع است. ما غالباً از عدم همکاری در خانواده، مدرسه و به‌طور‌کل در جامعه شکایت می‌کنیم که علت آن بسیار ساده است: شاید هیچ وقت به مردم آموزش داده نشده که چگونه همکاری کنند.

برای این که بتوانیم در کارها با دیگران مشارکت داشته باشیم:

اول باید هدف مشترکی داشته باشیم و کلیه‌ی افراد ذی‌نفع باید یک هدف را جستجو کنند. مثلاً برگزاری یک جشن در مهد کودک یا مدرسه یا برگزاری یک کنسرت گروهی. هر چند که داشتن یک هدف مشترک به خودی خود موجب حصول موفقیت نمی‌شود ولی لازم است هر فردی از این موضوع حمایت کند تا هدف به تمامی تحقق یابد.

دوم این که هر فردی باید درک کند که حمایت و پشتیبانی او برای وصول به هدف بسیار لازم و ضروری است. زیرا اگر هر یک از افراد به نوبه‌ی خود مشارکت نکنند، شاید تحقق هدف غیرممکن گردد.

سوم این‌ که تنها داشتن هدف و همکاری کافی نیست، بلکه لازم است مشارکت هر فرد با مشارکت سایر افراد هماهنگ باشد. گاهی اوقات درک ضرورت هماهنگی در انجام امور گروهی برای ما مشکل است. احتمالاً همه‌ی ما تجربه‌ی حضور در یک جمع یا شرکت در یک پروژه‌ی گروهی را داشته‌ایم و ملاحظه کرده‌ایم که اگر بعضی از افراد در جمع حاضر نشوند و یا با تأخیر زیاد حاضر شوند، بقیه‌ی افرادی که به موقع آماده‌اند خسته و ناامید می‌شوند و حتی شاید از ادامه‌ی کار با گروه صرف‌نظر و جمع را ترک کنند و بدین‌ترتیب روحیه‌ی گروه تضعیف می‌شود و زحمات به هدر می‌رود.

بازی‌های مشارکتی نگرش‌های لازم برای همکاری را در کودکان توسعه می‌دهد.

در این گونه بازی‌ها، بچه‌ها با تفاوت‌ها و شباهت‌های یکدیگر آشنا می‌شوند و کم‌کم این تفاوت‌ها را می‌پذیرند.

به‌طورکلی انسان در فعالیت‌های مشارکتی و در تعامل با دیگران است که رشد می‌کند و توانمند می‌شود. در تعامل نوعی زیبایی هست که در کار انفرادی نیست.  مشارکت اعتماد، دوستی و محبت به وجود می‌آورد.