بهعنوان یک پدر یا مادر، شاید مشکلترین زمان برای "انجام دادن کار درست" وقتی باشد که کودکانمان با ارتکاب چیزی که در نظر ما واقعاً هولناک و یا غیرقابلقبول است (مثل دزدی، خراب کردن اشیاء، دروغ گفتن، ترساندن و یا آزردن سایر بچهها) ما را دچار شگفتی و هراس میکنند. تقریباً تمام بچهها، بدون لحاظ اینکه چه مقدار محبت و هدایت نثارشان میشود، چنین اعمالی را مرتکب میشوند. کلید برخورد با چنین موقعیتهایی این است که بیشازحد معقول دچار حیرت و هراس نشویم. مراحل متوالی زیر کمک میکند تا بدون شرمنده کردن کودکان و یا افزودن به صدمه و آزردگی آنها، وجدانشان را درگیر مسئله کنیم:
رفتار را متوقف سازید.
صریح و روشن حرف بزنید.
مختصر و کوتاه علت خطا بودن رفتار را توضیح دهید.
بلافاصله پیامد یا تنبیه مناسب را اعمال کنید.
چنین موقعیتهایی زمان مناسبی است برای هدایت صریح و متین. برای مثال با قاطعانهترین لحن خود (هر چه آرامتر بهتر) بگویید: "توی این خونه خشونت ممنوعه. اذیت کردن مردم قابلقبول نیست. کار تو ظالمانه بود. آزاده زخمی شد (مختصراً علت خطا). حالا برو توی اتاقت، بعد من میام اونجا و تنبیهت رو بهت میگم. این کارت منو کاملاً مأیوس کرد." (پیامد یا تنبیه)
این موقعیتها زمان مناسبی برای تحلیل علت عمل کردن طفل نیست و همچنین زمان آن نیست که کودک تنبیه بدنی شود.
توجیهپذیر نیست که کودکی را شرمسار کنیم و یا به او برچسب و اتهام خرابکاری بزنیم. عمل را از عامل جداسازیم، یعنی کار را از وجود کودک جدا کنیم. کار او پسندیده نبود، اما وجودش همیشه دوستداشتنی است. ناراحتی و سختگیری ما متوجهِ کارِ کودک است، نه خودش.
کاربرد صحیح خطا و احساس گناه این است که به کودکان اجازه داده شود اشتباه خود را جبران کنند و این خیلی مهم است. باید این امکان فراهم شود که درکشان را از علت تنبیه شدنشان و نیز از علت خطا بودن عملشان بیان کنند و سپس با یک احساس خوب و کلامی تشویقآمیز، کار و فعالیتشان را از سر بگیرند.