رقابت

رقابت در لغت به معنی پیشی‌گرفتن از دیگری است. کوششی است برای جلو افتادن از دیگری و رسیدن به هدفی که مورد نظر هر دو طرف است. شاید رقابت برای مدت کوتاهی به پیشرفت منجر شود، اما چنین پیشرفتی همیشگی نخواهد بود و در طولانی‌مدت تأثیرات و عوارض جبران‌ناپذیری روی فرد و جامعه خواهد داشت. وقتی انسان در میدان رقابت قرار می‌گیرد، تلاش می‌کند تا از دیگران پیشی بگیرد و خود برنده‌ی میدان شود. سود و منفعت خود را در نظر می‌گیرد و به منافع خود نظر دارد. وقتی برنده‌ی میدان می‌شود، ابتدا احساس شادی و نشاط دارد و برای همین همواره سعی می‌کند برنده باقی بماند. اما به‌مرور احساسی که در او پررنگ‌تر می‌شود احساس ترس از عقب‌افتادن است. او همواره در تلاش و تکاپوی حفظ جایگاه برنده است و شاید حتی به مرور از هدف اصلی و ارزش آن نیز دور شود. مثلاً در ورزش، هدف اصلی سلامتی است، اما ورزش با رقابت باعث می‌شود نه تنها از سلامتی فاصله بگیریم بلکه در موارد بسیار شاهد بیماری و حتی مرگ افراد هستیم.

مسئله‌ی بعد مسئله‌ی مقایسه است. انسان‌ها در میدان رقابت مورد مقایسه قرار می‌گیرند و بدین‌ترتیب اصل تفاوت‌های فردی زیر سؤال می‌رود. همه‌ی انسان‌ها منحصربه‌فردند. هر کس ویژگی‌ها و توانایی‌های خاص خود را دارد. هر انسانی بهتر است با گذشته‌ی خودش مقایسه شود. به‌این‌ترتیب هر فرد تلاش می‌کند هر روز خود را بهتر از دیروز کند. با این روش او رشد می‌کند و به یادگیری می‌رسد و این گونه است که انسان‌های رشد یافته وقتی در کنار هم قرار گیرند، با توجه به شناختی که هر یک از آن‌ها از خود دارد، سبب پیشرفت جامعه‌ای مثل خانواده، مدرسه، باشگاه و یا هر گونه سازمانی می‌شوند.

به طور کلی در هر گروه یا جامعه‌ای که قدرت، حاکمیت، اختیار و نفوذ، پیروزی، مالکیت، قانون، شجاعت و نیرو بیش‌ترین ارزش و اعتبار را داشته باشد، رقابت و منازعه شکل می‌گیرد و پیروزی و شکست بیان می‌شود و برنده‌ها امتیاز می‌گیرند. اما اگر گروه و جامعه‌ای ارزش‌های خود را بر مبنای پرورش، زندگی‌بخشیدن، عشق، حساسیت، طبیعی‌بودن، خلاقیت، کارکردن با طبیعت و حمایت از دیگران قرار دهد، مشارکت و تعاون شکل می‌گیرد. به‌جای برنده و بازنده، بهبود شرایط برای همه، میزانی است برای سنجیدن پیروزی و موفقیت. چنین جامعه‌ای با عالَم طبیعت هماهنگ است. مشارکت و تصمیم‌گیری بر مبنای مشورت در این سیستم انجام می‌شود.

در رقابت، چون مسئله‌ی برد و باخت در بین است، عده‌ای بازنده می‌شوند و از میدان کنار می‌روند. عده‌ای که قوی‌تر هستند باقی می‌مانند. بازنده‌ها روحیه‌ی خود را از دست می‌دهند و به گوشه‌ای پناه می‌برند. اما برنده‌ها مورد توجه و تشویق قرار می‌گیرند. به این ترتیب دودستگی شکل می‌گیرد، تعادل به هم می‌خورد و اصل مهمِ اتحاد آسیب می‌بیند. زمانی که اتحاد جامعه و یا گروهی از بین برود، آن جامعه به سمت ویرانی و فروپاشی گام بر می‌دارد. به‌طور کل برتری و بهتر‌بودن همواره با تخریب و نابودی همراه است.

به گفته‌ی زنده‌یاد خانم توران میرهادی "رقابت ویرانگر است. معنا و مفهوم هر کار را دگرگون و تخریب می‌کند. برتر، بهتر، ترها و ترین‌ها وجود خارجی ندارند. فریب رقابت را نباید خورد."

پس باید همان‌طور که اعضای مختلف بدن با همکاری یکدیگر به طور شایسته به حیات خود ادامه می‌دهند، ما نیز با معاضدت و معاونت، که از عوامل حیات‌بخش جامعه محسوب می‌شود، در حیات جامعه‌ی خویش سهم داشته باشیم. چرا که در عالم، جمیع کائنات در نهایتِ ارتباط‌اند و از این ارتباط تعاون بوجود می‌آید و این سببِ بقا و حیات‌ است و اگر تعاون و تعاضد را دقیقه‌ای از حقیقت اشیاء برداریم، تمامی کائنات وموجودات از بین می‌روند.

و والاترین و برترین این تعاون بین نوع انسان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.