چطور درباره حوادث فجیع با کودک دبستانی صحبت کنیم (قسمت اول)

در این سن چه انتظاری از او می‌رود

وقتی فاجعه‌ای اتفاق می‌افتد می‌تواند اثرات عمیقی روی کودکان بگذارد. مهم نیست این اتفاق یک بلای طبیعی (سیل یا آتش‌سوزی) باشد یا ساخته دست بشر (تیراندازی به مدرسه یا شورش). این اتفاقات می‌تواند ذهن کودک را برای دیدن و شناخت دنیا به‌عنوان جایی امن و قابل پیش‌بینی تضعیف کند.

کودک ممکن است عکس‌العمل‌های مختلفی داشته باشد. اگر مستقیماً تحت تأثیر اتفاقات نباشد و همین‌طور در معرض تصاویر تکراری تلویزیون از این اتفاق و یا حرف‌های ترسناکی که در حیاط مدرسه می‌شنود نباشد احتمالاً به موضوع بی‌توجه است.

کودک ۸ یا ۹ ساله ممکن است به‌طور غیرمنتظره‌ای درگیر ماجرا شود و سؤالاتی دراین‌باره داشته باشد. کودکانی که همزمان با آسیب‌های دیگری مانند طلاق یا مرگ در خانواده دست‌وپنجه نرم می‌کنند بیشتر دچار اضطراب می‌شوند. ولی حتی اگر همه‌چیز در زندگی او خوب باشد، کودک شما ممکن است اطلاعات کافی برای نگرانی و ترس گردآورد. او احتمالاً وابسته‌تر و کج‌خلق می‌شود. کابوس می‌بیند یا از دل‌درد شکایت می‌کند. یا ممکن است در مدرسه و ورزش تمرکزش را از دست بدهد.

یکی از بهترین کارهایی که می‌توانید برای فرونشاندن اضطراب کودک انجام دهید محدود کردن مشاهده تصاویر ترسناک و تکراری تلویزیون و اینترنت است. خبرهای تکراری می‌تواند استرس کودک را بیشتر کند و حتی او را دچار این سردرگمی کند که یک اتفاق مدام در حال وقوع است.

در این شرایط او را بیشتر در آغوش بگیرید. تشویقش کنید که اگر می‌خواهد با اسباب‌بازی موردعلاقه‌اش بخوابد، حتی اگر از آخرین باری که با عروسکش خوابیده دو سالی گذشته باشد. به علائم غیرکلامی اضطراب دقت کنید، مانند به هم ریختن برنامه خواب، نقاشی‌های ناراحت یا عصبانی، یا کناره‌گیری و پرخاشگری در بازی با سایر کودکان.

«اوج سال‌های آسیب‌پذیری در برابر ضربه روحی سنین بین ۶ تا حدود ۱۰ است.» این دورانی است که کودکان دسترسی مستقلی به اطلاعات بیشتر از طریق مدرسه و محیط خارج از خانه دارند. همچنین تضمین و اطمینانی که کودک کوچک‌تر را آرام می‌کند برای کودکان بزرگ‌تر بی‌اثر است. در کل مغز آنها ازلحاظ فیزیکی هنوز به‌اندازه کافی بالغ نیست تا تحریک و ترس را بفهمد و مدیریت کند.

یک کودک مدرسه‌ای آن‌قدر بزرگ است که بفهمد مثلاً مرگ همیشگی است، ولی آن‌قدر بزرگ نیست که خیالش راحت باشد وقتی درباره یک تصادف وحشتناک اتوبوس در شهری دیگر شنید، اتوبوس مدرسه‌اش هنوز امن است.

«بعد از یک فاجعه یکی از بزرگ‌ترین زیان‌ها (گذشته از زیان جانی) از دست دادن کنترل است.» کودکان هیچ کنترلی روی زندگی خودشان ندارند، و وقتی می‌بینند که والدینشان هم کنترلی ندارند به‌طور باورنکردنی برایشان ترسناک است. پس والدین حتی اگر آشفته و ناراحت هستند لازم است نشانه‌هایی از کنترل نشان دهند. یکی از مهم‌ترین جاهایی که باید کنترل خود را به‌کار بگیرید در مورد انجام کارهای روتین روزانه است. به‌طورمعمول به پارک بروید. کودکتان را سروقت بخوابانید. وعده‌های غذایی را جا نیندازید، و مطمئن شوید مراقب‌های او هم روتین عادی روزانه را دنبال می‌کنند. «شما می‌خواهید فرزندتان احساس امنیت کند، و کارهای روتین روزانه این کار را انجام می‌دهد.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.