چند وقتی است که دارم به وضعیتم فکر می‌کنم. به انبوهی از کارهایی که در خانه وجود دارد. به اینکه مسئولیت انجام این همه کار با کیست، چه کسی باید این همه کار را مدیریت کند، هماهنگ کند، زمانبندی کند و انجام دهد. نمی‌دانم چند نفر مثل من به این موضوع فکر کرده‌اند یا می‌کنند. آیا راه حلی براش پیدا کرده‌اند یا سعی دارند راه حلی برایش پیدا کنند.
در این دوران که خانه‌ها هم مدرسه است هم محل کار، هم رستوران، هم خوابگاه، هم کلوپ بازی و هم ... مسلما یک کارمند تمام وقت احتیاج دارد که دائما در حال تمیزکردن و مرتب‌کردن قسمت‌های مختلف خانه باشد. قبلا یک نفر مسئول تمیزکاری مدرسه بود، یک نفر مسئول تمیزکاری مهد کودک بود، چند نفر مسئول تمیزکاری رستوران و احتمالا چند نفر مسئول تمیزکاری محل کار بودند.
حدود دو سه هفته پیش از فکر کارهایی که باید انجام می‌شد و نشده بود حسابی کلافه بودم. پس طبق عادتم شروع کردم به نوشتن تا ذهنم را آزاد کنم؛
خرید خانه
پختن غذا
شستن ظرف‌ها
جابجایی ظرف‌های شسته شده
شستن لباس
جابجایی لباس‌های شسته شده
گردگیری
جارو
شستن سرویس‌ها
تی کشیدن
آب‌یاری گلدان‌ها
رسیدگی و تمیزکاری گلدان‌ها
و...
همینطور نوشتم و نوشتم تا جایی که می‌توانستم ریز و جزئی نوشتم. یک لیست بلندی شد که از نگاه‌کردن بهش خودم جا خوردم که چقدررررر کار! بعد به خودم گفتم این همه کار یک شغل تمام وقت است، در حالی که ما در خانه دو بچه هم داریم که آنها هم کلی رسیدگی می‌خواهند و تازه من خودم یک شغل تمام وقت دارم که به خاطر شرایط الان در خانه آن را انجام می‌دهم. پس چطور از خودم این انتظار را دارم که تمام کارهای خانه را خودم انجام دهم؟
بعد فکر کردم که می‌توانم این لیست را به اعضای خانواده هم نشان دهم و بگویم این کارهای خانه است، خانه‌ای که ما چهار نفر در آن زندگی می‌کنیم و از آن استفاده می‌کنیم و احتمالا باید برای تمیز و مرتب نگه داشتن آن هم به یکدیگر کمک کنیم.
راستش این کار را کردم، ولی فعلا زیاد کسی برای کار ثابتی داوطلب نشده است اما گاهی که بخواهند کمکی کنند من استقبال می‌کنم.
به هر حال این کار برای خودم مفید بود؛ اول اینکه خودم متوجه شدم که کارهای خانه در شرایط فعلی خیلی زیاد است. دوم اینکه نشان دادن لیست به بقیه اعضای خانواده برای آنها هم روشن کرد که چقدر کار انجام می‌شود تا خانه مرتب و تمیز باشد و سوم اینکه از حرص خوردنم کم شده چون برای هر روز فقط یکی از کارهای خانه را در نظر گرفتم که انجام دهم، پس به بقیه‌اش فکر نمی‌کنم.
احتمالا فایده دیگری هم خواهد داشت چون در این چند وقت که من سعی نمی‌کنم همه کارهای خانه را انجام دهم همه اعضا متوجه به‌هم‌ریخته بود بعضی از قسمت‌های خانه در بعضی از روزها می‌شوند و حتی این را بیان می‌کنند.